English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (6305 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ooze U جریان جاری
oozed U جریان جاری
oozes U جریان جاری
oozing U جریان جاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flow U جریان جاری کردن
flowed U جریان جاری کردن
flows U جریان جاری کردن
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
flush U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushes U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushing U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
conduct U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducted U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducting U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducts U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
routine U جریان عادی عادت جاری
routinely U جریان عادی عادت جاری
routines U جریان عادی عادت جاری
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
Other Matches
drivel U اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
groovy U جاری
pourer U جاری
volant U جاری
current cell U سل جاری
sister in law U جاری
running U جاری
gushing U جاری
sluicy U جاری
actuals U جاری
going U جاری
interfluent U در هم جاری
interfluous U در هم جاری
running water U اب جاری
present-day U جاری
currents U جاری
current U جاری
trills U جاری شدن
trilled U جاری شدن
trill U جاری شدن
current budget U بودجه جاری
current income U درامد جاری
current account U حساب جاری
current yield U بازده جاری
checking account U حساب جاری
current assets U دارایی جاری
liquid limit U حد جاری شدن
current asset U دارایی جاری
current assets U دارائیهای جاری
flows U جاری شدن
checking accounts U حساب جاری
flowed U جاری شدن
current ratio U نسبت جاری
tidal volume U حجم جاری
perfuse U جاری ساختن
standing U روش جاری
current liabilities U بدهیهای جاری
current U جاری و روان
current expenditure U هزینه جاری
rules of procedure U روش جاری
current files U پروندههای جاری
current instruction U دستورالعمل جاری
yield U جاری شدن
yielded U جاری شدن
current liabilites U بدهیهای جاری
current liability U بدهی جاری
currents U جاری و روان
current cell indicator U نشانگر سل جاری
present consumption U مصرف جاری
present income U درامد جاری
current price U قیمت جاری
current date U تاریخ جاری
current loop U حلقه جاری
current liability U بدهیهای جاری
routine U روش جاری
yields U جاری شدن
standing order U دستور جاری
routines U خط مشی جاری
routines U روش جاری
electrodynamics U الکترسیته جاری
excurrent U جاری شونده
circulating asset U دارایی جاری
The regulations in force . U مقررات جاری
During (in)the current year. U درسال جاری
yeild point U حد جاری شدن
yeild U جاری شدن
working capacity U سرمایه جاری
standing orders U دستور جاری
AC U حساب جاری
account cuurent U حساب جاری
routinely U روش جاری
callendar year U سال جاری
demand deposit U سپرده جاری
bank overdraft U حساب جاری
currently U بطور جاری
flow U جاری شدن
disembogue U جاری شدن
Blood was running . U خون جاری شد
competitive price U قیمت جاری
routine U خط مشی جاری
current accounts U حساب جاری
routinely U خط مشی جاری
tapping U از شیر اب جاری کردن
circumfluent U جاری شونده دراطراف
jetting U مانندفواره جاری کردن
bleeds U خون جاری شدن از
blood U خون جاری کردن
jets U مانندفواره جاری کردن
active a ccount U حساب متحرک یا جاری
jetted U مانندفواره جاری کردن
pronounce the formula of a specified U صیغه جاری کردن
daily routine U عادت جاری روزانه
tapped U از شیر اب جاری کردن
jet U مانندفواره جاری کردن
standing operating procedures U روش جاری عملیاتی
at the current rate of exchange U به نرخ جاری ارز
bleed U خون جاری شدن از
at the current rate of exchange U به نرخ مبادله جاری
standing operating procedures U روش جاری مخابرات
balance on current account U مانده حساب جاری
current directory U دایرکتوری جاری یا فعلی
print U پس از اتمام کار جاری
printed U پس از اتمام کار جاری
prints U پس از اتمام کار جاری
tap U از شیر اب جاری کردن
checking account U حساب جاری بانکی
snivelling U ازبینی جاری شدن
snivels U ازبینی جاری شدن
pour U جاری شدن یا ساختن
circulate U جاری شدن (مثل آب در لوله یا هوا در ساختمان)
pour U افشاندن جاری شدن
poured U افشاندن جاری شدن
poured U جاری شدن یا ساختن
pouring U افشاندن جاری شدن
pouring U جاری شدن یا ساختن
pours U افشاندن جاری شدن
pours U جاری شدن یا ساختن
instant U مربوط به ماه جاری
checking accounts U حساب جاری بانکی
instants U مربوط به ماه جاری
current account balance U تراز حساب جاری
snivelled U ازبینی جاری شدن
sniveling U ازبینی جاری شدن
payment on open account U پرداخت در حساب جاری
passbook U دفتر حساب جاری
pass book U دفتر حساب جاری
flux U جاری شدن گداختن
outflows U به بیرون جاری شدن
outflow U به بیرون جاری شدن
pour point U نقطه جاری شدن
the th inst U پنجم بماه جاری
snivel U ازبینی جاری شدن
sniveled U ازبینی جاری شدن
current rate of growth U نزخ رشد جاری
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
emanate U جاری شدن تجلی کردن
newsreel U فیلم اخبار جاری روز
newsreels U فیلم اخبار جاری روز
emanates U جاری شدن تجلی کردن
ancestral file U که فرزند فایل جاری است
emanating U جاری شدن تجلی کردن
confluent U باهم جاری شونده متلاقی
emanated U جاری شدن تجلی کردن
hangup U توقف ناگهانی برنامه جاری
profluent U جاری بمقدار زیاد ساری
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
winterbourne U رودی که در زمستان جاری میشود
flow U جاری بودن روان شدن
flowed U جاری بودن روان شدن
Applicants flooded in. U سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
flows U جاری بودن روان شدن
currency depreciation race U تجدید نظر در قیمت پول جاری
slobbers U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbering U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
move to tears U اشک از چشمان کسی جاری شدن
age of moon U تعداد روزهای گذشته از ماه جاری
riffle U اب جاری در قسمت کم عمق رود بر زدن
riffled U اب جاری در قسمت کم عمق رود بر زدن
riffles U اب جاری در قسمت کم عمق رود بر زدن
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
0halo current
0coopling
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com